مقالات دینی

از هر خرمنی خوشه ای

مقالات دینی

از هر خرمنی خوشه ای

داستان نوح علیه السلام در قرآن

نام نوح علیه السلام درچهل و چند جاى قرآن کریم آمده و در آنها به قسمتى از داستان آن جناب اشاره شده، در بعضى موارد بطور اجمال و در برخى بطور تفصیل، لیکن درهیچ یک از آن موارد مانند داستان‏نویسان که نام، نسب، دودمان،محل تولد، مسکن، شؤون‏زندگى، شغل، مدت عمر، تاریخ وفات، مدفن و سایر خصوصیات مربوط به زندگى شخصى‏صاحب‏داستان را متعرض مى‏شوند به جزئیات آن جناب پرداخته نشده علتش هم این است که‏قرآن کریم کتاب تاریخ نیست تا درآن به شرح زندگى فرد فرد مردم و اینکه چه کسى از نیکان‏و چه کسى از بدان بوده بپردازد.

http://4.bp.blogspot.com/_5m6eHnve38Q/RysfNuXg5rI/AAAAAAAAALc/EXvqKzHhk30/s400/SG2286~Noah-s-Ark-Posters.jpg+%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1+%D9%86%D9%88%D8%AD.jpg

بلکه قرآن کریم کتاب هدایت است و از امور گذشتگان‏آنچه مایه سعادت مردم است‏متعرض مى‏شود، و براى مردم شرح مى‏دهد که حق صریح کدام است تا مردم همان‏را برنامه‏زندگى خود کرده و در حیات دنیوى و اخروى رستگار گردند، و بسا مى‏شود که به گوشه‏اى ازقصص انبیاءو امت‏هاى آنان اشاره مى‏کند تا مردم بفهمند سنت و روش خداى تعالى در سایرامتها چه بوده، تا اگر کسى هست که‏مشمول عنایت و موفق به کرامت است عبرت بگیرد، و کسى هم که چنین نیست آن سرگذشتها را بشنود تا حجت بر او تمام شود.

نوح علیه السلام در قرآن:

انحراف تدریجى بشر از فطرت انسانى و پیدایش اختلاف‏طبقاتى بعد از حضرت آدم علیه السلام و بعثت و رسالت‏حضرت نوح علیه السلام

بعثت و رسالت نوح علیه السلام بشر بعد از حضرت آدم علیه السلام به‏صورت یک‏امت‏ساده و بسیط زندگى مى‏کرد و فطرت انسانیت‏خود را راهنماى زندگى خود داشت، تاآنکه‏رفته رفته روح استکبار در او پیدا شد و گسترده گشت، و در آخر، کارش به استعبادیکدیگر انجامید، بعضى بعض دیگررا تحت فرمان خود گرفتند و زیر دستان، مافوق خود را رب‏خود پنداشتند و همین پندار، بذرى بود که کاشته شد، بذرى‏که هر زمان و در هر جا که کاشته‏شود و سپس جوانه بزند و سبز شود و رشد کند، چیزى به جز دین و ثنیت و اختلاف شدید طبقاتى‏یعنى‏استخدام ضعفا بوسیله اقویا و برده گرفتن و دوشیدن افراد ذلیل بوسیله قدرتمندان را به بارنمى‏آورد،آرى همه اختلافها و کشمکشها و خونریزیهاى بشر از آنجا آغاز گردید.

در زمان نوح علیه السلام  فساد در زمین شایع گشت و مردم از دین توحید و از سنت عدالت اجتماعى رویگردان شده و به پرستش بت‏ها روى‏آوردند، و خداى سبحان نام چند بت‏آن روز را که عبارت بودند ازود، سواع،یغوث، یعوقونسردر سوره نوح ذکرکرده.

فاصله طبقاتى روز به روز بیشتر شد، و آنهایى که از نظر مال واولاد قوى‏تر بودند حقوق‏ضعفاء را پایمال کردند و جباران، زیر دستان را به ضعف بیشتر کشانیده و طبق دلخواه خودبرآنان حکومت کردند. در این زمان بود که خداى تعالى نوح علیه السلام را مبعوث کرده و او را با کتاب وشریعتى‏به سوى آنان گسیل داشت تا از راه بشارت و انذار، به دین توحید و ترک خدایان‏دروغین‏دعوتشان نموده مساوات را در بینشان برقرار سازد. 

دین و شریعت نوح علیه السلام:

بطورى که از تمامى آیات مربوط به داستان نوح علیه السلام برمى‏آید آن جناب همواره قوم خود را به توحید خداى سبحان و ترک شرک دعوت‏مى‏کرد، و بطورى که از دوسوره نوح و یونس، و سوره آل عمران آیه 19 بر مى‏آید آنان را به اسلام‏مى‏خواند، و بطورى که از سوره هود آیه 28 استفاده‏ مى‏شود از آنان مى‏خواسته تا امر به معروف‏و نهى از منکر کنند، و نیز همانطور که از آیه 103 سوره نساء و آیه 8 سوره‏شورا بر مى‏آید نمازخواندن را نیز از آنان مى‏خواسته و بطورى که از آیه 151 و 152 سوره انعام بر مى‏آید رعایت‏مساوات‏و عدالت را نیز از آنان مى‏خواسته، و دعوتشان مى‏کرده به اینکه به فواحش و منکرات‏نزدیک نشوند، راستگو باشندو به عهد خود وفا کنند، و بطورى که از آیه 41 سوره هود بر مى‏آیدآن جناب اولین کسى بوده که مردم را دعوت‏مى‏کرده به اینکه کارهاى مهم خود را با نام خداى‏تعالى آغاز کنند.

تحمل زحمات طاقت ‏فرساى نوح علیه السلام در کار دعوت:

از آیات سوره‏هاى‏نوح و قمر و مؤمنون بر مى‏آید که آن جناب قوم‏خود را دائما دعوت مى‏کرده به اینکه به خداى‏تعالى و آیات او ایمان بیاورند و در این دعوت‏منتهاى جد و جهد را به خرج مى‏داده و شب و روزو آشکارا و پنهان وادارشان مى‏کرده به اینکه حق را بپذیرند، ولى قومش جزبه عناد و تکبر خودنمى‏افزودند، هر قدر او دعوت خود را بیشتر مى‏کرده آنان سرکشى و کفرشان را بیشتر مى‏کردند و به‏جز اهل‏و اولادش وعده اندکى که از غیر آنان ایمان نیاوردند، بطورى که دیگر از ایمان آوردن، سایرین به کلى مایوس گردید در آن هنگام‏به درگاه پروردگار خود شکایت برده و از او طلب‏نصرت کرد.

مدت زیستن نوح در میان قومش:

از آیات سوره عنکبوت بر مى‏آید که‏آن جناب نهصد و پنجاه‏سال مشغول دعوت قوم خود بوده، ولى قوم، او را جز به استهزاء و مسخره‏کردن و نسبت جنون به او دادن عکس‏العملى از خود نشان ندادند، آنها وى را متهم مى‏کردند به‏اینکه منظورش این است که به آقایى و سرورى برما دست‏یابد، تا آنکه در آخر از پروردگارخود یارى طلبید.و از آیات سوره هود استفاده مى‏شود که بعد از این استنصار، خداى تعالى‏به‏وى وحى کرد که از قومش به جز آن چند نفرى که ایمان آورده‏اند احدى ایمان نمى‏آورد، و آن‏جناب را درباره قومش تسلیت گفت و دلگرمى داد، و بطورى که از آیات سوره نوح استفاده‏مى‏شود نوح علیه السلام قوم خود را به هلاکت ونابودى نفرین کرد، و از خداى تعالى خواست‏تا زمین را از لوث وجود همه آنان پاک کرده و احدى از آنان را زنده نگذارد،و بطورى که ازآیات سوره هود بر مى‏آید خداى تعالى به آن جناب وحى کرد که زیر نظر ما و طبق وحى ماکشتى را بساز.

کشتى سازى نوح علیه السلام:

از آیات سوره هود بر مى‏آید که خداى تعالى به آن جناب‏دستور داد تا کشتى را با تاییدو تسدید او بسازد، و آن جناب شروع به ساختن آن کرد، که مردم‏دسته دسته از محل کار آن‏جناب گذشته و او را مسخره مى‏کردند، چون کشتى آب مى‏خواهد، و کشتى سازى باید در لب‏دریا باشد،و آن جناب این کار را در بیابانى بدون آب انجام مى‏داد، و همین باعث مى‏شد که‏مردم او را مسخره کنند، وآن جناب در پاسخشان مى‏فرمود اگر امروز شما ما را مسخره مى‏کنیدبه زودى خواهید دید که ما شما را مسخره مى‏کنیم و به‏زودى خواهید فهمید که کسى که دچارعذاب گردد خوار و ذلیل و بیچاره مى‏شود، و عذابى که مى‏آید عذابى است مقیم و غیرقابل‏زوال و نیز از دو سوره هود و مؤمنون بر مى‏آید که خداى عز و جل براى نزول آن‏عذاب، علامتى‏قرار داده بود و آن این بوده که آب از تنورى بالا مى‏زند.

نزول عذاب و آمدن طوفان:

نوح علیه السلام همچنانکه از سوره هود و مؤمنون استفاده‏مى‏شود مشغول‏ساختن کشتى بود تا اینکه آن را به اتمام رسانید و امر خداى تعالى مبنى بر نزول‏عذاب صادرشد، و آن تنور شروع به جوشیدن کرد، در این هنگام خداوند متعال به آن جناب

وحى فرستاد که از هر حیوان یک جفت نر و ماده سوارکشتى کند و نیز اهل خود را به جزافرادى که مقدر شده بود هلاک شوند یعنى همسرش که خیانت کار بود و فرزندش‏که از سوارشدن امتناع ورزیده بود و نیز همه آنهایى که ایمان آورده بودند سوار کند.و از سوره قمر بر مى‏آیدهمینکه‏آنها را سوار کرد خداى تعالى درهاى آسمان را به آبى ریزان باز کرد، و زمین را به‏صورت چشمه‏هایى جوشان‏بشکافت، آب بالا و پایین براى تحقق دادن امرى که مقدر شده بوددست به دست هم دادند.و نیز از سوره هود استفاده مى‏شود که رفته‏رفته آب زمین را فرا گرفت‏و بالا آمد و کشتى را از زمین کند، کشتى در موجى چون کوههاى بلند سیر مى‏کرد، و طوفان‏همه‏مردم روى زمین را فرا گرفت و همه را در حالى که ستمگر بودند هلاک کرد، و خداى تعالى به‏آن جناب دستورداده بود همینکه در کشتى مستقر شدند خدا را در برابر این نعمت که از شر قوم‏ستمکار نجاتشان داد حمد بگویند و در پیاده‏شدن از او برکت بخواهند، و نوحعلیه السلام گفت: الحمد لله الذى نجانا من القوم الظالمین و نیز گفت: رب انزلنى منزلا مبارکا و انت ‏خیر المنزلین  [المؤمنون : 29]

پایان‏یافتن داستان و پیاده شدن نوح و همراهانش به زمین:

بعد از آنکه طوفان به دلیل‏آیه 77 سوره صافات عالم‏گیرشده و مردم روى زمین همه غرق شدند، خداى تعالى به زمین‏فرمان داد تا آب خود را ببلعد، و به آسمان‏نیز فرمان داد تا از باریدن بایستد، آب از ظاهر زمین‏کاسته شد، و کشتى بر بالاى کوه جودى قرار گرفت و فرمان" قیل بعدا للقوم‏الظالمین" - دورى باد برعلیه ستمکاران صادر شد، آنگاه خداى تعالى به نوح وحى کرد که: اى نوح!از کشتى پایین‏آى‏و با سلامى از ناحیه ما و برکاتى بر تو و امت‏هایى که با تواند پیاده شو، که بعد از این‏ طوفان، دیگر هیچگاه دچارطوفانى عالم‏گیر نخواهند شد چیزى که هست بعضى از این نجات ‏یافتگان امت‏هایى هستند که خدا در دنیا ازمتاع‏ هاى زندگى دنیا برخوردارشان مى ‏کند، و سپس‏عذابى دردناک آنان را فرا مى ‏گیرد، پس نوح و همراهان او از کشتى خارج‏ شده و در زمین قرارگرفتند و خدا را به توحید و اسلام پرستیدند، و زمین را به ارث دست به دست به ذریه‏هاى‏ خود سپردند، و خداى سبحان تنها ذریه نوح را باقى گذاشت.

 

تهیه: لؤى عزیزی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد