نشانههای کوچک قیامت ذکر شده توسط علماء بسیارند ولی من بعد از دقتنظر در احادیث نبوی و دستیابی به نظر علماء دربارة صحت و سقم و یا قوت و ضعف آنها (در حدود علم قاصرم) آنچه به اثبات نرسیده بود و یا اثبات شده ولی حدیث صحیحی دربارة آن یافت نمی شد همه را حذف و تنها به نشانههای اثباتشده در سنت نبوی بسنده کردم.
در ذکر این نشانهها ترتیب خاصی را مراعات نکردهام چون حدیثی در این زمینه نیافتم. لذا ابتدا نشانههایی را که علما معتقدند ظاهر شده و به پایان رسیدهاند، ذکر نموده و سپس آنهایی را که حوادث مقتضی تقدیمشان است برشمردهام. مثلاً ظهور فتنهها بر قبض علم مقدمند و حتى برخی از آنها در عصر صحابه ظاهر شدهاند. پس به استناد اخبار کشتار روم را قبل از فتح قسطنطنیه و کشتار یهود در زمان عیسی -علیه السلام- را بعد از فتح قسطنطنیه آوردهام زیرا فتح آن قبل از ظهور دجال و نزول عیسی بعد از ظهور دجال است... الی آخر.
تعدادی از این نشانهها بعد از نشانههای بزرگ میآیند پس لازم است ذکر آنها را به تأخیر بیاندازیم مانند انهدام کعبه توسط حبشیها و وزیدن بادی که ارواح مؤمنین را قبض میکند.
لازم به یادآوری است بسیاری از مبادی نشانههای قیامت در عهد صحابه -رضی الله عنهم- و به طور پراکنده در برخی اماکن بیشتر از جاهای دیگر ظاهر شدهاند و به مرور زمان تا روز قیامت به استحکام خود میرسند.
مثلاً در مقابل قبض علم جهل صرف است لذا وجود درصد کمی از علماء در جوامع منافی آن نیست و آنان به نسبت جاهلان بسیار اندک به نظر میرسند. سایر نشانهها نیز چنین هستند(1).
شایان ذکر است بعضی از مردم تصور میکنند، نشانههای قیامت باید حرام یا مذموم باشند. در حالی که آنچه به عنوان نشانه قیامت در اخبار آمده است لازم نیست حتماً حرام و منکر باشد. بیشک بنای ساختمانهای چندین طبقه توسط مردم عادی، توسعه اموال و اینکه پنجاه زن یک قیم داشته باشند همه این موارد از منکرات و محرمات نیستند بلکه همه اینها علامتند و ممکن است خیر، شر، مباح، حرام، واجب و غیره در آنها یافت شود. (والله اعلم) (2).
اکنون نوبت بیان نشانههای کوچک قیامت است که عبارتند از:
پیامبر -صلى الله علیه وسلم- خبر داده است که بعثت او دال بر نزدیکی روز قیامت و او پیامبر آخرالزمان است.
سهل -رضی الله عنه- میگوید پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- فرمودند: «بعثت أنا والساعة کهاتین» و یشیر بإصبعیه فیمدّهما» (3)
«بعثت من و روز قیامت مانند این دو انگشت است (در حالی که با دو انگشتش اشاره میکرد)».
انس -رضی الله عنه- میگوید پیامبر خدا فرمودند: «بعثت أنا والساعة کهاتین» در حالی که دو انگشت سبابه و وسطی را به هم چسبانده بود(4).
قیس بن ابیحازم از جبیره در حدیث مرفوعی (حدیثی که بدون انقطاع سند به پیامبر خدا رسیده است) چنین نقل میکند.
«بعثت فی نسم الساعة»(5).
«من در ابتدای وزیدن بادهای قیامت مبعوث شدم».
ابن اثیر میگوید: «نَسَم از نسیم یعنی وزیدن ضعیف باد است یعنی من در ابتدای علامتهای قیامت مبعوث شدهام برخی دیگر گفتهاند جمع نسمه است یعنی من در میان انسانهایی (ذویالارواحی) که خداوند نزدیک به روز قیامت آنها را خلق کرده است (آخرین نسل بنیآدم) مبعوث شدهام»(6).
پس نخستین نشانه قیامت بعثت حضرت محمد - صلى الله علیه وسلم- آخرین پیامبر است و بعد از او نبی دیگری تا روز قیامت نمیآید. او و روز قیامت مانند انگشتان سبابه و وسطی به دنباله هم قرار گرفتهاند و در بین آن دو انگشت دیگری وجود ندارد، یا از این نظر که یکی از آنها از دیگری بزرگتر است(7). و روایت ترمذی نیز به همین معنا است: «بعثت أنا والساعة کهاتین – وأشار أبوداود بالسبابة والوسطى-فما فضل إحداهما على الأخرى» (8). «بعثت من و قیامت مانند این دو انگشت است – ابوداود با دو انگشت سبابه و وسطی اشاره کرد – یا مانند فضل یکی از آن دو بر دیگری». و در روایت مسلم چنین آمده است «شعبه گفت از قتاده شنیدم که در قصههای خود میگفت: «کفضل أحدهما على الأخرى» نمیدانم آنرا از انس به یاد دارم یا قتاده آنرا گفته است»(9).
قرطبی میگوید: «حضرت محمد اولین نشانه آخرالزمان است چراکه او مبعوث شد و بعد از او تا قیامت نبی دیگری مبعوث نخواهد شد»(10).
خداوند میفرماید:
)مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ( (احزاب: 40).
«محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست بلکه فرستادة خدا و آخرین پیامبران است».
یکی دیگر از علامات قیامت وفات حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم- است. در حدیث از عوف بن مالک -رضی الله عنه- روایت شده است پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- فرمود: «اعدد ستاً بین یدی الساعة: موتی...»(11).
«شش چیز را از نشانههای قیامت بدان مرگ من و...».
مرگ پیامبر خدا یکی از بزرگترین مصائب مسلمانان بود بطوری که بعد از وفات ایشان دنیا در برابر چشم اصحاب او تاریک شد.
انس بن مالک میگوید: «روزی که پیامبر خدا به مدینه وارد شد همه چیز روشن و منور گردید اما پس از وفات ایشان دنیا در مدینه به تاریکی گرایید. ما در حالی که پیامبر خدا را دفن میکردیم – حادثه را باور نداشتیم و دستبردار نبودیم حتى قلبهایمان را نیز انکار مینمودیم»(12).
ابن حجر میگوید: منظور انس بن مالک -رضی الله عنه- این است بعد از وفات پیامبر مهربانی الفت، صفا و معنویت مدینه نسبت به حال حیاتشان -صلى الله علیه وسلم- به خاطر فقدان تعلیم و تربیت ایشان تغییرکرد»(13).
بعد از وفات پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- وحی از آسمان قطع گردید. پس از فوت آن حضرت ابوبکر و عمر -رضی الله عنهما- امایمن را دیدند گریه میکرد از او پرسیدند چرا گریه میکنی همجواری خداوند برای پیامبر بهتر است او گفت من منکر نیستم که جوار خداوند برای پیامبر بهتر است اما بدین خاطر گریه میکنم که وحی از آسمان قطع شد و دیگر بر ما نازل نمیگردد پس ابوبکر و عمر نیز همراه او گریه کردند (14).
همانطور که مردم دیگر میمیرند محمد -صلى الله علیه وسلم- نیز میمیرد زیرا خداوند در این دنیا جاودانگی را به کسی عطا نکرده است و دنیا راه عبور است نه جایگاه استقرار.
خداوند میفرماید:
)وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَفَإِیْنْ مِتَّ فَهُمْ الْخَالِدُونَ * کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ( (انبیاء: 34- 35).
«برای هیچ کس قبل از تو زندگی جاویدان قرار ندادهایم. آیا اگر تو بمیری آنان جاودان میمانند! هر نفسی باید مزه مرگ را بچشد و ما شما را با سود و زیان، بدی و خوبی میآزمائیم و (برای حساب و کتاب) به سوی ما برگردانده میشوید».
غیر از این آیه آیات زیادی دربارة مرگ نازل شدهاند و تصریح میکنند هر نفسی مرگ را میچشد گرچه او پیامبر خدا و امام متقین (حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم-) باشد.
قرطبی در توصیف مرگ پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- میگوید: اولین امر ناگهانی برای دین اسلام مرگ حضرت محمد -صلى الله علیه وسلم- و سپس مرگ عمر بن خطاب بود. با وفات پیامبر وحی قطع شد و نبوت خاتمه یافت. اولین شرارتها با ارتداد اعراب و امثال آن آشکار شد و نخستین سر فصل قطع خیر و ایجاد نقص در آن آغاز گردید.
ابوبکر صدیق -رضی الله عنه- میفرماید:
فلتحدثن حوادث من بعده
تعنی بهن جوانح و صدور
«حوادث زیادی بعد از پیامبر پیش میآید که بسیاری از پهلوها، کمرها و سینهها را رنجور میسازند.
صفیه دختر عبدالمطلب -رضی الله عنها- میگوید:
لعمرک ما أبکی النبی لفقده
ولکن ما أخشی من الهرج(15) آتیا(16)
«قسم می خورم که به خاطر مرگ پیامبر گریه نمیکنم بلکه از کشتار و بینظمی آینده میترسم».
یکی دیگر از علامتهای قیامت فتح بیتالمقدس است در حدیث عوف بن مالک -رضی الله عنه- روایت شده است. پیامبرخدا فرمودند: «اعدد ستاً بین یدی الساعة... (فذکر منها) فتح بیت المقدس»(17).
«شش چیز را از نشانههای قیامت بر شمار... (یکی از آنها) فتح بیتالمقدس است».
براساس نظریه مؤرخین در خلافت حضرت عمر سال 16 ه. بیتالمقدس فتح شد. عمر بن خطاب به آنجا رفت، با اهل آن صلح کرد، آنجا را از یهود و نصاری پاک گرداند و مساجدی را در قبله بیتالمقدس بنا نهاد(18).
امام احمد از طریق عبید بن آدم چنین روایت میکند. او میگوید: «شنیدم عمر بن خطاب به کعب الاحبار(19) گفت: به نظر تو در کجا نماز بخوانم؟ او گفت اگر سخن مرا قبول میکنی پشت صخره نماز بخوان تا بیتالمقدس کلاً روبروی تو قرار گیرد. عمر گفت رای تو موافق با یهودیت است. نه، بلکه در جایی نماز میخوانم که پیامبر خدا نماز خوانده است به طرف قبلة قدس آمد و نماز خواند سپس عبایش را پهن کرد و آنجا را تمیز کرد، مردم نیز او را یاری دادند»(20).
در حدیث عوف بن مالک پیامبر خدا شش علامت روز قیامت را بیان کرد و فرمودند... (یکی از آنها) «موتان(22)یأخذ فیکم کقعاص(23)الغنم»(24).«... مرگ زیادی (بیماری کشندهای) مانند بیماری کشنده گوسفندان در میان شما پیش میآید».
ابن حجر میگوید: «گفته شده است این نشانه در خلافت عمر بن خطاب به نام طاعون عمواس بعد از فتح بیتالمقدس (در شهری نزدیک آن) پیش آمده است» (25).
براساس رأی مشهور جمهور (مؤرخین) در سال 18 ه. بیماری طاعون در ناحیه عمواس شروع شد و سپس در سرزمین شام انتشار یافت و در اثر آن بسیاری از اصحاب پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- و از سایر مردم مردند. عدهای تعداد آنان را 25000 نفر تخمین زدهاند. از جمله آنان ابوعبیده عامر ابن جراح -رضی الله عنه- امین امت است(26) و (27).
برگرفته از کتاب : نشانه های قیامت تألف : یوسف بن عبدالله بن یوسف الوابل
منابع:
1- «فتح الباری» (13/16) این موضوع در بحث قبض علم و ظهور جهل بعداً توضیح داده میشود
2- «شرح امام نووی بر مسلم» (1/159).
3- «صحیح بخاری»، کتاب الرقاق، باب قول النبی -صلى الله علیه وسلم-: «بعثت أنا والساعة کهاتین» (11/347 با شرح فتح الباری).
4- «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب قرب الساعة، (18/89 – 90 همراه با شرح امام نووی).
5- رواه الدولابی فی «الکنی» (1/23)، و ابن منده فی «المعرفة» (2/234/2) آلبانی میگوید: این حدیث صحیح است. این حدیث را حاکم در «الکنی» و در «الفتح الکبیر» روایت کرده و به غیر او نسبت نداده است (صحیح جامعالصغیر» (3/8) (حدیث 2829) و «سلسلة الأحادیث الصحیحة» (2/468) (حدیث 808).
6- «النهایة فی غریب الحدیث» (5/49 – 50)
7- «التذکرة» (ص 625 – 626) و «فتح الباری» (11/349)، و «تحفة الاحوذی شرح الترمذی» (6/460).
8- «جامع الترمذی» باب ما جاء فی قول النبی -صلى الله علیه وسلم- «بعثت أنا والساعة کهاتین» (6/459 – 460) او میگوید: «این حدیث حسن وصحیح است».
9- «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب: قرب الساعة، (18/89 با شرح نووی).
10- «التذکرة فی أحوال الموتى وأمور الآخرة» (ص 626).
11- «صحیح بخاری» کتاب الجزیة و الموادعة، باب ما یحذر من الغدر (6/277 – با شرح فتحالباری).
12- «جامع الترمذی» ابواب المناقب، (10/87 – 88 – با شرح تحفة الأحوذی) ترمذی میگوید «هذا حدیث صحیح غریب»
شعیب الارناؤوط میگوید: «اسناد این حدیث صحیح است» «شرح السنة» للبغوی (14/50) تحقیق شعیب الارناؤوط.
ابن حجر می گوید: «ابوسعید گفته است این حدیث را بزار با سندی خوب چنین روایت میکند: «ما نفضنا أیدینا من دفنه حتی أنکرنا قلوبنا» (فتح) (8/149).
13- «فتح الباری» (8/149).
14- «صحیح مسلم» کتاب فضائل الصحابة -رضی الله عنهم- باب فضائل ام ایمن -رضی الله عنها- (16/9-10 با شرح امام نووی).
15- هرج: قتل
16- «التذکرة» للقرطبی، (ص 629 – 630) با اندکی دخل و تصر ف. و «الإذاعة» لصدیق حسن، (ص 67 – 69).
17- روایت از بخاری (قبلاً مرجع آن ذکر شد).
18- «البدایة والنهایة» (7/55 – 57).
19- او کعب بن ماتع حمیری از عالمان بزرگ اهل کتاب است. در زمان خلافت ابوبکر صدیق مسلمان شد و در خلافت عمر به مدینه آمد سپس به شام رفت و در خلافت عثمان-رضی الله عنه- در حالی که به سن 100 سال رسیده بود فوت کرد. او روایات اسرائیلی زیادی را بدون سند روایت کرد. در بخاری روایتی از او نقل نشده اما مسلم یک روایت از ابوهریره از اونقل کرده است.
مراجعه شود به «تقریب التهذیب» (2/135) و «تهذیب التهذیب» (8/438 – 440) و «تذکرة الحفاظ» (1/52).
20- «مسند امام احمد» (1/268 – 269) (حدیث 261) تحقیق احمد شاکر. او میگوید سند حدیث صحیح است.
21- عمواس: دهستانی در فلسطین، شش مایلی رمله در راه بیتالمقدس است. «معجمالبلدان» (4/157).
22- موتا: بیماری مرگبار «فتح الباری» (6/278).
23- قُعاص یا عُقاس: بیماری مسری و کشنده حیوانی (بر اثر آن از ناف حیوان اشیاء بیرون میآید و فوری حیوان را میکشد) «النهایة فی غریب الحدیث» (4/88) و «فتح الباری» (6/278).
24- روایت از بخاری (سند آن قبلاً ذکر شد).
25- «فتح الباری» (6/278).
26- «البدایة والنهایة» (7/90).
27- «معجمالبلدان» (4/157 – 158) و «البدایة والنهایة» (7/94).
به نظرشما خیرین چه کارهای برای جلوگیری ازاین مشکلات و مصیبت ها به جای
ساختن مدرسه و دانشکاه می توانند انجام دهند
به به سلام میبینیم اپ نمودی...بازم اموزنده بود...منمنونم...مجدا شیرینی ما کوجاست...
چیرا خیشانت مینماید...ما میایم...اخر مسیر زندگی دیگه
سلام بر شما
-امام علی (ع) میفرمایند:
بدترین فقر جهل است.
---- پس راهی برای ریشه کن کردن جهل پیدا کنیم----
موفق باشید
اپ میخواهیم...